سه صفت برای رسول اکرم حضرت محمد - صلی الله علیه و آله و سلم - در کتاب های آسمانی گذشته آمده است: رسول، نبی و امی . پیامبری که به مکتب نرفته و درس نخوانده ولی خود استاد همه عالمان روزگار است . در کتاب های آسمانی هر جا رسول یا نبی امی آمده، مقصود آن حضرت است .

نشانه های دیگر این پیامبر این است که:

1 - آنان را امر به معروف می کند و از منکرات و بدی ها باز می دارد . شاید گفته شود که تمام پیامبران گذشته چنین صفتی داشته اند ولی همه می دانند که اسلام آن چنان به این امر اهمیت داد و آن را مهم تر از همه اعمال دانسته تا جایی که در راه رسیدن به آن، انسان ها را وادار به جهاد و گذشتن از جان و مال نموده است . اما در ادیان گذشته به صرف مسایل اخلاقی و دعوت کردن مردم به خیر و خوبی بسنده نموده و هرگز برای تکامل بخشیدن به این امر مهم، آنان را دستور به از خود گذشتن نداده است .

2 - آن چه طیب و پاکیزه است، آن ها را بر امتش حلال می کند و روا می دارد و آن چه خبیث و ناپاک است، بر آن ها حرام کرده و آنان را از آن پلیدی ها باز می دارد . این یک حکم کلی است و منحصر به خوردنی ها و آشامیدنی ها نمی شود چنانچه برخی مفسرین پنداشته اند، بلکه تمام کردارها و اعمال خوب و طیب در اسلام حلال و تمام کردارهای ناپاک و پلید، حرام است، از جمله می توان خوردنی ها و آشامیدنی ها را به حساب آورد . به این ترتیب نه تنها می و گوشت خوک حرام می شود، بلکه قمار، لهو، زنا و هرچه کار زشت و پلید است در اسلام حرام شده است .

3 - پیامبر اسلام که رسول رحمت است، علی رغم بدی های بسیاری از افراد ملتش، سختی ها و شدت های دوران گذشته را از آنان دور نگه داشته و غل و زنجیرهای احکام دشوار شریعت های سابق را که در اثر نافرمانی ها و تمردها و گناهان آن مردم بر آنان تحمیل شده بود و آنان را از خیرات باز می داشت، از دوش امتش برداشته است .

آن چه لازم به تذکر است این است که اسلام شرایع و دین های گذشته را نسخ کرده و تمام احکامش تکامل یافته است . پس در آن ادیان احکام وجود دارد ولی در اسلام تکامل یافته است گو این که در بسیاری از موارد، وضعیت و چگونگی آن احکام فرق می کرده است و غل و زنجیرهایی بر آنان به ویژه بر بنی اسرائیل در اثر نافرمانی های آنان وضع و تحمیل شده بود که نبی رحمت حضرت محمد بن عبدالله (ص) همه آن ها را از دوششان برداشت .

حال آنان که به این پیامبر ایمان آوردند و او را تقدیر و تجلیل نمودند و از او پیروی کردند و احکام قرآنی که همراه پیامبر و با آن حضرت، نازل شده بود را مورد اطاعت قرار دادند و دستورات حضرتش را با دل و جان پذیرا شدند و بی چون و چرا تسلیم اوامرش شدند و از آن چه نهی فرموده بود دست کشیدند، اینان مؤمنان واقعی هستند و رستگار خواهند بود .

در این آیه شریفه، قرآن را نور می خواند زیرا راه گشای زندگی است و انسان را از پلشتی ها و زشتی ها باز می دارد و به سرمنزل سعادت و خوشبختی می رساند . در برخی از روایات نوری که در این آیه آمده است، به وجود مبارک حضرت امیرالمؤمنین علی - علیه السلام - نسبت داده شده، یعنی او است نوری که همراه با نور جاویدان محمد، راه تاریک ما را فروغ می بخشد و او است که احکام قرآن کریم را برای ما روشن می سازد و آن ها را تفسیر و تبیین می کند و او مکمل راه رسول الله است که دین بدون علی ناقص و نعمت بدون ولایت ناتمام است . و اصلا هیچ منافاتی ندارد که این نور هم عبارت از قرآن مجید باشد و هم قرآن ناطق که علی - علیه السلام - است .

به هر حال بی گمان راه رسیدن به خوشبختی و سعادت دنیا و آخرت راه محمد و علی است که هر دو از یک نورند «انا و علی من شجرة واحدة و سایر الناس من شجر شتی » و ایمان کسی کامل نمی شود و عبادتش معنی پیدا نمی کند جز با پیروی از محمد و آل محمد .

به امید این که خداوند ما را در زمره شیعیان آن انوار الهیه قرار دهد و شفاعتشان را شامل حالمان گرداند، آمین یا رب العالمین .

پی نوشت:

1) سوره اعراف، آیه 157 .