کد قالب کانون سوره فاتحه آیات2 الی 7

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان کانون فرهنگی وهنری کریم اهل بیت شهر سلامی و آدرس kanoonemamhassan24.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3286
بازدید دیروز : 176
بازدید هفته : 3286
بازدید ماه : 3514
بازدید کل : 156170
تعداد مطالب : 2271
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : جمعه 18 فروردين 1402

[سوره الفاتحه (1): آیه 2]

اشاره

اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ اَلْعٰالَمِینَ (2)

سپاس و ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است.

نکته ها:

« رَبِّ »به کسی گفته می شود که هم مالک و صاحب چیزی است و هم در رشد و پرورش آن نقش دارد.خداوند هم صاحب حقیقی عالم است و هم مدبّر و پروردگار آن.پس همه هستی حرکت تکاملی دارد و در مسیری که خداوند معیّن کرده،هدایت می شود.

علاوه بر سوره حمد،چهار سوره ی انعام،کهف،سبأ و فاطر نیز با جمله «الْحَمْدُ لِلّٰهِ» آغاز گردیده،ولی فقط در سوره حمد بعد از آن «رَبِّ الْعٰالَمِینَ» آمده است.

مفهوم حمد،ترکیبی از مفهوم مدح و شکر است.انسان در برابر جمال و کمال و زیبایی،زبان به ستایش و در برابر نعمت و خدمت و احسان دیگران،زبان به تشکّر می گشاید.خداوند متعال به خاطر کمال و جمالش،شایسته ی ستایش و به خاطر احسان ها و نعمت هایش،لایق شکرگزاری است.

«الْحَمْدُ لِلّٰهِ»

بهترین نوع تشکّر از خداوند است.هر کس در هر جا،با هر زبانی، هر گونه ستایشی از هر کمال و زیبایی دارد،در حقیقت سرچشمه ی آن را ستایش می کند.البتّه حمد خداوند منافات با سپاسگزاری از مخلوق ندارد،به شرط آنکه به امر خدا و در خط و مسیر او باشد.

خداوند مسیر رشد و تربیت همه را تعیین نموده است:

 

«رَبُّنَا الَّذِی أَعْطیٰ کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدیٰ» (1)

پرودگار ما همه ی موجودات را نعمت وجود بخشیده و سپس به راه

کمالش هدایت نموده است. او به زنبور عسل یاد داده که از چه گیاهی بمکد و به مورچه آموخته است که چگونه قوت زمستانی خود را ذخیره کند و بدن انسان را چنان آفریده که هر گاه کمبود خون پیدا کرد،خون سازی نماید.چنین خداوندی، شایسته حمد و سپاسگزاری است.

خداوند،پروردگار همه ی آفریده هاست. «وَ هُوَ رَبُّ کُلِّ شَیْءٍ» (2)آنچه در آسمان ها و زمین و میان آنهاست،پروردگارشان اوست. «رَبُّ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضِ وَ مٰا بَیْنَهُمٰا» (3)حضرت علی علیه السلام می فرماید:«من الجمادات و الحیوانات»

یعنی او پروردگار جاندار و بی جان است.

«لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبٰارَکَ اللّٰهُ رَبُّ الْعٰالَمِینَ»

هم آفرینش از اوست و هم اداره ی آن،و او پرورش دهنده ی همه است.

مراد از«عالمین»یا فقط انسان ها هستند،مانند آیه 70 سوره حجر که قوم لوط به حضرت لوط گفتند: «أَ وَ لَمْ نَنْهَکَ عَنِ الْعٰالَمِینَ»

آیا ما تو را از ملاقات با مردم نهی نکردیم؟ و یا مراد همه ی عوالم هستی است.«عالم»به معنای مخلوقات و«عالمین»به معنای تمام مخلوقات نیز استعمال شده است.از این آیه فهمیده می شود که تمام هستی یک پروردگار دارد که اوست و آنچه در جاهلیت و در میان بعضی از ملّت ها اعتقاد داشتند که برای هر نوع از پدیده ها خدایی است و آن را مدبّر و ربّ النوع آن می پنداشتند،باطل است.

پیام ها:

1 همه ستایش ها برای اوست. «الْحَمْدُ لِلّٰهِ» (4)2 خداوند در تربیت و رشد هستی اجباری ندارد.زیرا حمد برای کارهای غیر اجباری است. «الْحَمْدُ لِلّٰهِ»


1- 1) .طه،50.
2- 2) .انعام،164.
3- 3) .شعراء،24.
4- 4) .الف و لام در«الحمد»به معنای تمام حمد و جنس ستایش است.

3 همه هستی زیباست و تدبیر همه هستی نیکوست.زیرا حمد برای زیبایی و نیکویی است. «الْحَمْدُ لِلّٰهِ» 4 دلیل ستایش ما،پروردگاری اوست. «الْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ الْعٰالَمِینَ» 5 رابطه ی خداوند با مخلوقات،رابطه ی دائمی و تنگاتنگ است. «رَبِّ الْعٰالَمِینَ» (نقاش و بنّا هنر خود را عرضه می کند و می رود،ولی مربّی باید هر لحظه نظارت داشته باشد.) 6 همه ی هستی،تحت تربیت خداوند یکتاست. «رَبِّ الْعٰالَمِینَ» 7 امکان رشد و تربیت،در همه ی موجودات وجود دارد. «رَبِّ الْعٰالَمِینَ» 8 خداوند هم انسان ها را با راهنمایی انبیا تربیت می کند،(تربیت تشریعی)و هم جمادات و نباتات و حیوانات را رشد و پرورش می دهد.(تربیت تکوینی) «رَبِّ الْعٰالَمِینَ» 9 مؤمنان در آغاز کتاب(قرآن)با نیایش به درگاه خداوند متعال، «الْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ الْعٰالَمِینَ» می گویند و در پایان کار در بهشت نیز،همان شعار را می دهند که «آخِرُ دَعْوٰاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ الْعٰالَمِینَ» (1)

[سوره الفاتحه (1): آیه 3]

اشاره

اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِیمِ (3)

(خدایی که)بخشنده و مهربان است.

نکته ها:

کلمه«رحمن»به معنای مبالغه و شدّت در رحمت و گستردگی آن است.از کاربرد دو صفت«رحمن»و«رحیم»در قرآن،استفاده می شود که رحمانیّت درباره همه ی مخلوقات و رحیم بودن،مربوط به انسان و موجودات مکلّف است.

خداوند رحمت را بر خود واجب کرده است، «کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلیٰ نَفْسِهِ الرَّحْمَهَ» (2)و رحمت او بر همه چیز سایه گسترده است، «وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ» (3)همچنین

 


1- 1) .یونس،10.
2- 2) .انعام،54.
3- 3) .اعراف،156.

پیامبر و کتاب او مایه رحمتند، «رَحْمَهً لِلْعٰالَمِینَ» (1)آفرینش و پرورش او بر اساس رحمت است و اگر عقوبت نیز می دهد از روی لطف است.بخشیدن گناهان و قبول توبه ی بندگان و عیب پوشی از آنان و دادن فرصت برای جبران اشتباهات، همه مظاهر رحمت و مهربانی اوست.

پیام ها:

1 تدبیر و تربیت الهی،همراه محبّت و رحمت است.(در کنار کلمه«ربّ»،کلمه «رحمن»آمده است.) «رَبِّ الْعٰالَمِینَ اَلرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ» 2 هم چنان که تعلیم نیازمند رحم و مهربانی است، «الرَّحْمٰنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ» (2)تربیت و تزکیه نیز باید بر اساس رحم و مهربانی باشد. «رَبِّ الْعٰالَمِینَ اَلرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ» 3 رحمانیّت خداوند،دلیل بر ستایش اوست. «الْحَمْدُ لِلّٰهِ» «الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ»

[سوره الفاتحه (1): آیه 4]

اشاره

مٰالِکِ یَوْمِ اَلدِّینِ (4)

(خدایی که)مالک روز جزاست.

نکته ها:

مالکیّت خداوند،حقیقی است و شامل احاطه و سلطنت است،ولی مالکیّت های اعتباری،از سلطه ی مالک خارج می شود و تحت سلطه ی واقعی او نیست. «مٰالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» با آنکه خداوند مالک حقیقی همه چیز در همه وقت است،ولی مالکیّت او در روز قیامت و معاد جلوه ی دیگری دارد؛ در آن روز تمام واسطه ها و اسباب قطع می شوند. «تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبٰابُ» (3)نسبت ها و خویشاوندی ها از بین می رود. «فَلاٰ أَنْسٰابَ بَیْنَهُمْ» (4)

 


1- 1) .انبیاء،107.
2- 2) .الرحمن،1-2.
3- 3) .بقره،166.
4- 4) .مؤمنون،101.

مال و ثروت و فرزندان،ثمری ندارند. «لاٰ یَنْفَعُ مٰالٌ وَ لاٰ بَنُونَ» (1)بستگان و نزدیکان نیز فایده ای نمی رسانند. «لَنْ تَنْفَعَکُمْ أَرْحٰامُکُمْ» (2)نه زبان،اجازه عذر تراشی دارد و نه فکر،فرصت تدبیر.تنها راه چاره لطف خداوند است که صاحب اختیار آن روز است.

لفظ«دین»در معانی گوناگون به کار رفته است:

الف:مجموعه ی قوانین آسمانی. «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللّٰهِ الْإِسْلاٰمُ» (3)ب:عمل و اطاعت. «لِلّٰهِ الدِّینُ الْخٰالِصُ» (4)ج:حساب و جزا. «مٰالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» « یَوْمِ الدِّینِ »در قرآن به معنای روز قیامت است که روز کیفر و پاداش می باشد.

«یَسْئَلُونَ أَیّٰانَ یَوْمُ الدِّینِ» (5)

می پرسند روز قیامت چه وقت است؟ قرآن در مقام معرّفی این روز،چنین می فرماید: «ثُمَّ مٰا أَدْرٰاکَ مٰا یَوْمُ الدِّینِ. یَوْمَ لاٰ تَمْلِکُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَیْئاً وَ الْأَمْرُ یَوْمَئِذٍ لِلّٰهِ» (6)

(ای پیامبر!)نمی دانی روز دین چه روزی است؟ روزی که هیچ کس برای

کسی کارآیی ندارد و آن روز تنها حکم و فرمان با خداست.

«مٰالِکِ یَوْمِ الدِّینِ»

نوعی انذار و هشدار است،ولی با قرار گرفتن در کنار آیه ی «الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ» معلوم می شود که بشارت و انذار باید در کنار هم باشند.نظیر آیه شریفه دیگر که می فرماید: «نَبِّئْ عِبٰادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ. وَ أَنَّ عَذٰابِی هُوَ الْعَذٰابُ الْأَلِیمُ» (7)

به بندگانم خبر ده که من بسیار مهربان و آمرزنده ام،ولی عذاب و مجازات من نیز

دردناک است. همچنین در آیه دیگر خود را چنین معرّفی می کند: «قٰابِلِ التَّوْبِ شَدِیدِ الْعِقٰابِ» (8)

خداوند پذیرنده ی توبه مردمان و عقوبت کننده ی شدید گناهکاران است.

در اوّلین سوره ی قرآن،مالکیتَ خداوند عنوان شده است، «مٰالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» و در آخرین سوره،مَلِکیت او. «مَلِکِ النّٰاسِ»

 


1- 1) .شعراء،88.
2- 2) .ممتحنه،3.
3- 3) .آل عمران،19.
4- 4) .زمر،3.
5- 5) .ذاریات،12.
6- 6) .انفطار،18 19.
7- 7) .حجر،49 50.
8- 8) .غافر،3.
پیام ها:

1 خداوند متعال،از جهات مختلف قابل عبادت است و ما باید حمد و سپاس او را به جا آوریم.به خاطر کمال ذات و صفات او که«الله»است،به خاطر احسان و تربیت او که «رَبِّ الْعٰالَمِینَ» است و به خاطر امید و انتظار رحم و لطف او که «الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ» است و به خاطر قدرت و هیبت او که «مٰالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» است.

2 قیامت،پرتوی از ربوبیّت اوست. «رَبِّ الْعٰالَمِینَ» «مٰالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» 3 قیامت،جلوه ای از رحمت خداوند است. «الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ مٰالِکِ یَوْمِ الدِّینِ»

[سوره الفاتحه (1): آیه 5]

اشاره

إِیّٰاکَ نَعْبُدُ وَ إِیّٰاکَ نَسْتَعِینُ (5)

(خدایا)تنها ترا می پرستیم و تنها از تو یاری می جوئیم.

نکته ها:

انسان باید به حکم عقل،بندگی خداوند را بپذیرد.ما انسان ها عاشق کمال هستیم و نیازمند رشد و تربیت،و خداوند نیز جامع تمام کمالات و ربّ همه ی هستی است.اگر به مهر و محبّت نیازمندیم او رحمان و رحیم است و اگر از آینده دور نگرانیم،او صاحب اختیار و مالک آن روز است.پس چرا به سوی دیگران برویم؟! عقل حکم می کند که تنها باید او را پرستید و از او کمک خواست.نه بنده هوی و هوس خود بود و نه بنده زر و زور دیگران.

در نماز،گویا شخص نمازگزار به نمایندگی از تمام خداپرستان می گوید:

خدایا نه فقط من که همه ی ما بنده توایم،و نه تنها من که همه ی ما محتاج و نیازمند لطف توایم.

خدایا! من کسی جز تو را ندارم «إِیّٰاکَ» ولی تو غیر مرا فراوان داری و همه هستی عبد و بنده ی تو هستند. «إِنْ کُلُّ مَنْ فِی السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضِ إِلاّٰ آتِی الرَّحْمٰنِ عَبْداً» (1)

در

آسمان ها و زمین هیچ چیزی نیست مگر این که بنده و فرمان بردار تو هستند.


1- 1) .مریم،93.

جمله «نَعْبُدُ» هم اشاره به این دارد که نماز به جماعت خوانده شود و هم بیانگر این است که مسلمانان همگی برادر و در یک خط هستند.

مراحل پرواز معنوی،عبارت است از:ثنا،ارتباط و سپس دعا.بنا بر این اوّل سوره ی حمد ثناست،آیه ی «إِیّٰاکَ نَعْبُدُ» ارتباط و آیات بعد،دعا می باشد.

چون گفتگو با محبوب واقعی شیرین است،لذا کلمه «إِیّٰاکَ» تکرار شد.

پیام ها:

1 ابتدا باید بندگی خدا کرد،آن گاه از او حاجت خواست. «نَعْبُدُ» «نَسْتَعِینُ» 2 بندگی،تنها در برابر خداوند رواست نه دیگران. «إِیّٰاکَ» 3 قوانین حاکم بر طبیعت محترم است،ولی اراده ی خداوند حاکم و قوانینِ طبیعی،محکوم هستند. (1)لذا فقط از او کمک می خواهیم. «إِیّٰاکَ نَسْتَعِینُ» 4 گر چه عبادت از ماست،ولی در عبادت کردن نیز نیازمند کمک او هستیم.

«إِیّٰاکَ نَعْبُدُ وَ إِیّٰاکَ نَسْتَعِینُ» (2)

5 چون خداوند بیشترین لطف را بر ما کرده،ما بهترین تذلّل را به درگاهش می بریم. «الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ إِیّٰاکَ نَعْبُدُ» 6 «إِیّٰاکَ نَعْبُدُ وَ إِیّٰاکَ نَسْتَعِینُ» یعنی نه جبر است و نه تفویض.چون می گوییم:

«نَعْبُدُ»

پس دارای اختیار هستیم و نه مجبور.و چون می گوییم: «نَسْتَعِینُ» پس نیاز به او داریم و امور به ما تفویض نشده است.

7 عبادت،مقدّمه و وسیله ی استمداد است.ابتدا عبادت آمده آن گاه استمداد.

«إِیّٰاکَ نَعْبُدُ وَ إِیّٰاکَ نَسْتَعِینُ»

8 شناخت خداوند و صفات او،مقدّمه دست یابی به توحید و یکتاپرستی است.

«رَبِّ الْعٰالَمِینَ، اَلرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ، مٰالِکِ یَوْمِ الدِّینِ، إِیّٰاکَ نَعْبُدُ»


1- 1) .در نظام خلقت،از اسباب و وسایل بهره مند می شویم،امّا می دانیم کارآیی یا بی اثری هر سبب و وسیله ای،بدست اوست.او سبب ساز است و سبب سوز.
2- 2) . «وَ مٰا کُنّٰا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لاٰ أَنْ هَدٰانَا اللّٰهُ» اگر هدایت الهی نبود ما هدایت نمی یافتیم.اعراف،43.

9 از آداب دعا و پرستش این است که انسان خود را مطرح نکند و خود را در حضور خداوند احساس کند. «إِیّٰاکَ نَعْبُدُ» 10 توجّه به معاد،یکی از انگیزه های عبادت است. «مٰالِکِ یَوْمِ الدِّینِ إِیّٰاکَ نَعْبُدُ»

[سوره الفاتحه (1): آیه 6]

اشاره

اِهْدِنَا اَلصِّرٰاطَ اَلْمُسْتَقِیمَ (6)

(خداوندا!)ما را به راه راست هدایت فرما.

نکته ها:

در قرآن مجید دو نوع هدایت مطرح شده است:

الف:هدایت تکوینی،نظیر هدایت زنبور عسل که چگونه از شهد گلها بمکد و چگونه کندو بسازد.و یا هدایت و راهنمایی پرندگان در مهاجرت های زمستانی و تابستانی.آنجا که قرآن می فرماید: «رَبُّنَا الَّذِی أَعْطیٰ کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدیٰ» (1)بیانگر این نوع از هدایت است.

ب:هدایت تشریعی که همان فرستادن انبیای الهی و کتب آسمانی برای هدایت بشر است.

کلمه ی«صراط» (2)بیش از چهل مرتبه در قرآن آمده است.انتخاب راه و خط فکری صحیح،نشانه ی شخصیت انسان است.

راههای متعدّدی در برابر انسان قرار دارد که او باید یکی را انتخاب کند:

راه خواسته ها و هوس های خود.

راه انتظارات و هوس های مردم.

راه وسوسه های شیطان.

راه طاغوت ها.

راه نیاکان و پیشینیان.

 


1- 1) .طه،50.
2- 2) .«صراط»در قیامت نام پلی است بر روی دوزخ که همه ی مردم باید از روی آن عبور کنند.

راه خدا و اولیای خدا.

انسان مؤمن،راه خداوند و اولیای او را انتخاب می کند که بر دیگر راهها امتیازاتی دارد:

الف:راه الهی ثابت است،بر خلاف راه های طاغوت ها و هوس های مردم و هوس های شخصی که هر روز تغییر می کنند.

ب:یک راه بیشتر نیست،در حالی که راه های دیگر متعدّد و پراکنده اند.

ج:در پیمودن آن،انسان به مسیر و مقصد مطمئن است.

د:در پیمودن آن،شکست و باخت وجود ندارد.

راه مستقیم،راه خداست. «إِنَّ رَبِّی عَلیٰ صِرٰاطٍ مُسْتَقِیمٍ» (1)راه مستقیم،راه انبیاست. «إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ عَلیٰ صِرٰاطٍ مُسْتَقِیمٍ» (2)راه مستقیم،راه بندگی خداست. «وَ أَنِ اعْبُدُونِی هٰذٰا صِرٰاطٌ مُسْتَقِیمٌ» (3)راه مستقیم،توکّل و تکیه بر خداست. «مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللّٰهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلیٰ صِرٰاطٍ مُسْتَقِیمٍ» (4)راه مستقیم،یکتاپرستی و تنها یاری خواستن از اوست. (5)

راه مستقیم،کتاب خداوند است. (6)

راه مستقیم،راه فطرت سالم است. (7)

انسان،هم در انتخاب راه مستقیم و هم در تداوم آن باید از خدا کمک بگیرد.

مانند لامپی که روشنی خود را هر لحظه از نیروگاه می گیرد.

در راه مستقیم بودن،تنها خواسته ای است که هر مسلمان،در هر نماز از خداوند طلب می کند،حتّی رسول اللّٰه صلی اللّٰه علیه و آله و ائمّه اطهار علیهم السلام از خداوند ثابت ماندن در راه مستقیم را می خواهند.


1- 1) .هود،56.
2- 2) .یس،3 4.
3- 3) .یس،61.
4- 4) .آل عمران،101.
5- 5) .بنا بر اینکه الف و لام در«الصراط»اشاره به همان راه یکتاپرستی در آیه قبل باشد.
6- 6) .بنا بر روایتی در تفسیر مجمع البیان،ج 1،ص 58.
7- 7) .بنا بر روایتی از امام صادق علیه السلام در تفسیر صافی،ج 1،ص 86.

انسان باید همواره،در هر نوع از کارهای خویش،اعم از انتخاب شغل،دوست، رشته ی تحصیلی و همسر،راه مستقیم را از خداوند بخواهد.زیرا چه بسا در عقاید،صحیح فکر کند،ولی در عمل دچار لغزش شود و یا بالعکس.پس هر لحظه،خواستن راه مستقیم از خدا،ضروری است.

راه مستقیم مراتب و مراحلی دارد.حتّی کسانی که در راه حقّ هستند،مانند اولیای خداوند،لازم است برای ماندن در راه و زیاد شدن نورِ هدایت،دعا کنند.

«وَ الَّذِینَ اهْتَدَوْا زٰادَهُمْ هُدیً» (1)راه مستقیم،همان راه میانه و وسط است که حضرت علی علیه السلام می فرماید:«الیمین و الشمال مضلّه و الطریق الوسطیٰ هی الجادّه» (2)

انحراف به چپ و راست گمراهی و راه وسط،

جاده ی هدایت است.

راه مستقیم یعنی میانه روی و اعتدال و احتراز از هر نوع افراط و تفریط،چه در عقیده و چه در عمل.یکی در عقاید از راه خارج می شود و دیگری در عمل و اخلاق.یکی همه کارها را به خدا نسبت می دهد،گویا انسان هیچ نقشی در سرنوشت خویش ندارد.و دیگری خود را همه کاره و فعّال ما یشاء دانسته و دست خدا را بسته می داند.یکی رهبران آسمانی را همچون مردمان عادی و گاهی ساحر و مجنون معرّفی می کند و دیگری آن بزرگواران را در حدّ خدا می پندارد.

یکی زیارت امامان معصوم و شهدا را بدعت می داند و دیگری حتّی به درخت و دیوار،متوسل شده و ریسمان می بندد.یکی اقتصاد را زیر بنا می داند و دیگری، دنیا و امورات آن را نادیده می انگارد.

در عمل نیز یکی غیرت نابجا دارد و دیگری همسرش را بی حجاب به کوچه و بازار می فرستد.یکی بخل می ورزد و دیگری بی حساب سخاوت به خرج می دهد.یکی از خلق جدا می شود و دیگری حقّ را فدای خلق می کند.


1- 1) .کسی که می گوید («الْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ الْعٰالَمِینَ اَلرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ») مراحلی از هدایت را پشت سر گذارده است،بنا بر این درخواست او،هدایت به مرحله بالاتری است.
2- 2) .بحار،ج 87،ص 3.

اینگونه رفتار و کردارها،انحراف از مسیر مستقیم هدایت است.خداوند دین پا برجا و استوار خود را،راه مستقیم معرّفی می کند. (1)در روایات آمده است که امامان معصوم علیهم السلام می فرمودند:

راه مستقیم،ما هستیم. (2)یعنی نمونه ی عینی و عملی راه مستقیم و اسوه و الگو برای قدم برداشتن در راه،رهبران آسمانی هستند.آنها در دستورات خود درباره ی تمام مسائل زندگی از قبیل کار،تفریح، تحصیل،تغذیه،انفاق،انتقاد،قهر،صلح و علاقه به فرزند و،نظر داده و ما را به اعتدال و میانه روی سفارش کرده اند. (3)جالب آنکه ابلیس در همین صراطِ مستقیم به کمین می نشیند. (4)

در قرآن و روایات،نمونه های زیادی آمده که در آنها به جنبه ی اعتدال،تأکید و از افراط و تفریط نهی شده است.به موارد ذیل توجّه کنید:

«کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لاٰ تُسْرِفُوا» (5)

بخورید و بیاشامید،ولی اسراف نکنید.

«لاٰ تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَهً إِلیٰ عُنُقِکَ وَ لاٰ تَبْسُطْهٰا کُلَّ الْبَسْطِ» (6)

در انفاق،نه دست بر گردن قفل

کن دست بسته باش و نه چنان گشاده دستی کن که خود محتاج شوی.

«الَّذِینَ إِذٰا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کٰانَ بَیْنَ ذٰلِکَ قَوٰاماً» (7)

مومنان،به هنگام انفاق نه

اهل اسرافند و نه اهل بخل،بلکه میانه رو هستند.

«لاٰ تَجْهَرْ بِصَلاٰتِکَ وَ لاٰ تُخٰافِتْ بِهٰا وَ ابْتَغِ بَیْنَ ذٰلِکَ سَبِیلاً» (8)

نماز را نه بلند بخوان و نه آهسته،

بلکه با صدای معتدل نماز بخوان.

نسبت به والدین احسان کن؛ «وَ بِالْوٰالِدَیْنِ إِحْسٰاناً» (9)امّا اگر تو را از راه خدا بازداشتند،اطاعت از آنها لازم نیست. «إِنْ جٰاهَدٰاکَ عَلیٰ أَنْ تُشْرِکَ بِی») («فَلاٰ تُطِعْهُمٰا» (10)

 


1- 1) . «قُلْ إِنَّنِی هَدٰانِی رَبِّی إِلیٰ صِرٰاطٍ مُسْتَقِیمٍ» انعام،161.
2- 2) .تفسیر نور الثقلین،ج 1 ص 20.
3- 3) .در این باره می توان به کتاب اصول کافی،باب الاقتصاد فی العبادات مراجعه نمود.
4- 4) .شیطان به خدا گفت: («لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرٰاطَکَ الْمُسْتَقِیمَ» اعراف،16.
5- 5) .اعراف،31.
6- 6) .اسراء،29.
7- 7) .فرقان،67.
8- 8) .اسراء،110.
9- 9) .بقره،83.
10- 10) .لقمان،15.

پیامبر هم رسالت عمومی دارد؛ «وَ کٰانَ رَسُولاً نَبِیًّا» (1)و هم خانواده خویش را دعوت می کند. «وَ کٰانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاٰهِ» (2)اسلام هم نماز را سفارش می کند که ارتباط با خالق است؛ «أَقِیمُوا الصَّلاٰهَ» و هم زکات را توصیه می کند که ارتباط با مردم است. «آتُوا الزَّکٰاهَ» (3)نه محبت ها شما را از گواهی حقّ منحرف سازد؛ «شُهَدٰاءَ لِلّٰهِ وَ لَوْ عَلیٰ أَنْفُسِکُمْ» (4)و نه دشمنی ها شما را از عدالت دور کند. «وَ لاٰ یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ» (5)مؤمنین هم دافعه دارند؛ «أَشِدّٰاءُ عَلَی الْکُفّٰارِ» و هم جاذبه دارند. «رُحَمٰاءُ بَیْنَهُمْ» (6)هم ایمان و باور قلبی لازم است؛ «آمَنُوا» و هم عمل صالح. «عَمِلُوا الصّٰالِحٰاتِ» (7)هم اشک و دعا و درخواست پیروزی از خدا لازم است؛ «رَبَّنٰا أَفْرِغْ عَلَیْنٰا صَبْراً» (8)و هم صبوری و پایداری در سختی ها. «عِشْرُونَ صٰابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ» (9)شب عاشورا امام حسین علیه السلام هم مناجات می کرد و هم شمشیر تیز می کرد.

روز عرفه و شب عید قربان،زائر خانۀ خدا دعا می خواند و روز عید باید در قربانگاه با خون آشنا شود.

اسلام مالکیّت را می پذیرد،«الناس مسلّطون علی اموالهم» (10)ولی اجازه ضرر زدن به دیگری را نمی دهد و آن را محدود می سازد.«لا ضَرر و لا ضِرار» (11)آری،اسلام دین یک بعدی نیست که تنها به جنبه ای توجّه کند و جوانب دیگر را فراموش کند،بلکه در هر کاری اعتدال و میانه روی و راه مستقیم را سفارش می کند.

پیام ها:

1 همه ی هستی،در مسیری که خداوند اراده کرده در حرکتند.خدایا! ما را نیز در راهی که خود دوست داری قرار بده. «اهْدِنَا الصِّرٰاطَ الْمُسْتَقِیمَ»

 


1- 1) .مریم،51.
2- 2) .مریم،15.
3- 3) .بقره،43.
4- 4) .نساء،135.
5- 5) .مائده،8.
6- 6) .فتح،9.
7- 7) .بقره،25.
8- 8) .بقره،250.
9- 9) .انفال،65.
10- 10) .بحار،ج 2،ص 272.
11- 11) .کافی،ج 5،ص 28.

2 درخواست هدایت به راه مستقیم،مهم ترین خواسته ی یکتاپرستان است.

«إِیّٰاکَ نَعْبُدُ»)

(«اهْدِنَا الصِّرٰاطَ الْمُسْتَقِیمَ»

3 برای دست یابی به راه مستقیم،باید دعا نمود. «اهْدِنَا الصِّرٰاطَ الْمُسْتَقِیمَ» 4 ابتدا ستایش،آن گاه استمداد و دعا. «الْحَمْدُ لِلّٰهِ») («اهْدِنَا» 5 بهترین نمونه استعانت از خدا،درخواست راه مستقیم است. «إِیّٰاکَ نَسْتَعِینُ اِهْدِنَا الصِّرٰاطَ الْمُسْتَقِیمَ»


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: تفسیر قرآن
برچسب‌ها: قرآن شناسی