کد قالب کانون حقیقت توکل، راهکارها و ثمرات

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان کانون فرهنگی وهنری کریم اهل بیت شهر سلامی و آدرس kanoonemamhassan24.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1203
بازدید دیروز : 176
بازدید هفته : 1203
بازدید ماه : 1431
بازدید کل : 154087
تعداد مطالب : 2266
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 29 دی 1402

آیه قرآن درباره توکل بر خدا

 

گام دوم راههای عملی

برای به دل نشستن توحید افعالی دو راه اصلی وجود دارد؛ یکی اینکه انسان تذکر ایجاد کند. دوم اینکه انسان بر طبقش عمل کند.

راه اوّل تذّکر

شما زبان قرآن کریم را نگاه کنید. این‌ها برای ما گاهی مفاهیم بیگانه‌ای است، اما قرآن کریم سعی کرده این‌ها را برای ما نشان دهد. مثلا قرآن داستان حضرت ابراهیم را برای ما می‌آورد، برای چه؟ برای آنکه بفهماند آتش که در سوزاندش در دید ما خیلی رابطه منطقی برقرار است، در منطق و فلسفه و این‌ها هم که می‌خواهیم برای علتی که از معلول تخلف نمی‌کند مثال بزنیم می‌گوییم مانند آتش و احراق، قرآن کریم می‌گوید آتش هم در دست خداوند است: « قُلْنا یا نارُ کُونی‌ بَرْداً وَ سَلاماً عَلى‌ إِبْراهیم‌» (الأنبیاء/۶۹) ما به آن گفتیم خنک باش و آرامش و سلامت باش و آتش بر حضرت ابراهیم خنک شد.

پس اینقدر که منطقیین و برخی از حکما گفته‌اند آتش می‌سوزاند، اینطور نیست. ما بخواهیم از یک سببی سلب اثر می‌کنیم، نمی‌گذاریم اثر بکند.

قرن کریم داستان حضرت موسی را که بیان می‌کند می‌فرماید حضرت موسی با اصحابشان از فرعون فرار کردند و رفتند رسیدند به رود نیل، یک رود به این عظمت که اینقدر بزرگ است که در زبان عربی از آن به بحر تعبیر می‌کنند و در عرف آن-ها دریا حساب می‌شود. این‌ها چه گفتند؟ «قَالَ أَصْحَابُ مُوسَى إِنَّا لَمُدْرَکُونَ» گفتند دیگر آنها به ما رسیدند. دیگر راه فراری وجود ندارد. حضرت موسی فرمود «قَالَ کَلَّا إِنَّ مَعِیَ رَبِّی» پروردگار من با من است؛ یعنی خداوند می‌فرماید ای انسان اگر رسیدی به بن بستی که به حسب ظاهر قطعی است، و دیگر هیچ راهی وجود ندارد، آنجا هم خیال نکن بن بست است، چون خداوند دستش باز است، «یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَة»حرف یهود بود، ولی اینطور نیست، «بَلْ یَداهُ مَبْسُوطَتان‌»، در همین جایی هم که به حسب ظاهر هیچ منشأ اثری نیست، خداوند می‌تواند در آن اثر قرار دهد.

خب طبیعةً وقتی انسان این حال را پیدا کرد، نه از آتش می‌ترسد و نه از این رود نیل می‌ترسد و نه به چیزی امیدوار می‌شود، چون وقتی چیزی را منشأ اثر می‌دانی به آن امید داری، ولی اگر فهمیدی چیزی منشأ اثر نیست، هیچ وقت امیدوار نخواهی بود. یعنی مؤمن اگر در اوج توکل باشد، وقتی گرسنه گرسنه باشد، غذا را که می‌گذارند در سر سفره، امیدش به سیر شدن تفاوتی نمی‌کند با وقتی که غذایی سر سفره نیست. خیلی عجیب است!

ما همیشه در زندگی‌مان با اسباب زندگی می‌کنیم. اسباب که می‌آید امیدوار می‌شویم، خوشحال می‌شویم. مثلا منتظر است، از دور که می‌بیند تاکسی می‌آید یک لبخند می‌زند که الآن دیگر إن شاءالله تاکسی ما را سوار می‌کند، تاکسی که می‌رود لبخند ما هم از بین می‌رود، درست است؟ چرا؟ چون تکیه ما به این سبب است، تکیه ما به خداوند نیست. اصلاً این حرف‌ها برای مان خنده‌دار است که کسی به ما بگوید «خدا اگر بخواهد بدون تاکسی هم تو یک لحظه دیگر در همان‌جایی که می‌خواهی هستی، خدا اگر هم نخواهد تا شب اگر بایستی هم هیچ تاکسی تو را سوار نمی‌کند.» ما به او می‌گوئیم: این چه حرفی است تو می‌گویی، مگر عقل از سرت پریده، مگر می‌شود یک لحظه دیگر آنجا باشم؟

بله، می‌شود. آن خدایی که آتش را سرد می‌کند و آن خدایی که رود نیل را برای حضرت موسی می‌شکافد، اگر اراده کند یک لحظه دیگر بنده در آن سرِ عالم باشم، آنجا خواهم بود. اراده نفرماید و قرار باشد تا شب اینجا معطل باشم، هزار تاکسی هم رد شود، کسی من را نمی‌بیند، و اگر ببیند هم به من جواب نمی‌دهد. هر طور اراده بکند همان می‌شود.

انسان اگر باور بکند همه چیز دست خدا است، تکیه‌اش به اسباب از بین می‌رود، رجا و امیدش به اسباب از بین می‌رود، عملا چه می‌شود؟ عملا تکیه‌اش به خود خداوند قرار می‌گیرد، یعنی همیشه اثر را از خود خداوند می‌بیند و همیشه هم به خود خداوند امیدوار است.

پس از جهت نظری باید به اسباب اصلا در قلبش اعتنا نکند، و یک سر سوزنی ارزش قائل نباشد؛ ولی از جهت عملی خواهیم رسید.

در روایت داریم که در تفسیر آیۀ شریفه «وَ ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَ هُمْ مُشْرِکُونَ» حضرت فرمودند: هُوَ قَوْلُ الرَّجُلِ لَوْ لَا فُلَانٌ لَهَلَکْتُ وَ لَوْ لَا فُلَانٌ لَأَصَبْتُ کَذَا وَ کَذَا وَ لَوْ لَا فُلَانٌ لَضَاعَ عِیَالِی أَ لَا تَرَى أَنَّهُ قَدْ جَعَلَ شَرِیکاً فِی مُلْکِهِ یَرْزُقُهُ وَ یَدْفَعُ عَنْهُ قَالَ قُلْتُ فَیَقُولُ لَوْ لَا أَنَّ اللَّهَ مَنَّ عَلَیَّ بِفُلَانٍ لَهَلَکْتُ قَالَ نَعَمْ لَا بَأْسَ بِهَذا. (بحارالانوار، ج‌۶۸، ص ۱۵۰).

یعنی اگر کسی گفت اگر فلانی نبود من بیچاره میشدم و کار من حل نمی‌شد و خانواده‌ام از دست می‌رفت، مشرک شده است. چرا؟ چون برای خداوند شریک قرار داده است. مگر خدا دستش بسته بود که اگر فلانی نبود کارت حل نمی‌شد. کسی که می‌گوید اگر فلانی نبود کارم حل نمی‌شد، یعنی فکر کرده است خداوند دست‌هایش بسته است، اثر و علیت از آنِ فلانی است و فلانی هم اگر نبود کار به مشکل می‌خورد. بله! انسان حق دارد بگوید: اگر خداوند به واسطه فلانی بر من منّت نمی‌گذاشت من هلاک شده بودم و مانند این.

اما وقتی کار و اثر از خداوند است، فلانی هم اگر نبود، خداوند از آسمان می‌توانست کارش را انجام دهد. آسمان هم نبود در طرفه العینی زمین و زمان را کن فیکون می‌کرد. ما باید باور کنیم این سلسله اسباب هیچ کدام در عالم اثر گذار استقلالی نیست.

در ادبیات دینی مثلا به ما فرموده‌اند بگو: لاحول و لا قوه الا بالله. ما این‌ها را می‌گوییم ولی نه به حقیقت معنایش. یعنی همیشه در دلمان می‌گوییم: این حول و قوه یک ذره‌اش مال مخلوقات است، و خدا هم کمک می‌کند، ولی آیه این را نمی‌گوید، آیه حصر می‌کند، چون نفی جنس است و می‌گوید هیچ حولی و هیچ قوه‌ای نیست مگر به واسطه خداوند متعال. حالا «حول» را گاهی معنا می‌کنند به جابجایی و گاهی تفسیر می‌کنند به مانع شدن و جلوگیر شدن. فرقی نمی‌کند هر جابجایی و هر جلوگیری و هر قوه‌ای فقط به واسطه خداوند است.

یعنی «لا حول و لا قوّة بشیء من المخلوقات»، هیچ کدام از مخلوقات نه موجب حول هستند و نه موجب قوه. نمی‌گوید مخلوقات در حد خود موجب حول هستند و خدا هم ناظر و کمک کار است. مخلوق هیچ اثر استقلالی ندارد، ولی ما معمولا می گوئیم: خدا بود و فلانی هم بود. احساس می‌کنیم خداوند اگر از این دریچه کاری نکرد، از دریچه دیگر نمی‌تواند کار را انجام دهد.

می‌گوییم خدا به برکت این سبب، این کار را انجام داد، با اینکه خدا به برکت آن سبب کار انجام نداده، بلکه آن سبب برکتش را از خدا گرفته، و خدا تنهای تنها سبب مستقل است و در هیچ امری شریکی ندارد. ما این آیات قرآن را که می‌خوانیم، می‌خوانیم «وَ عَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ‌ الْمُتَوَکِّلُون‌» (ابراهیم/۱۲) صیغه امر هم هست، می‌گوییم: «وَ عَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّل»، یعنی اینکه انسان به خدا هم توکل داشته باشد، و نمی‌گوییم یعنی فقط به خدا توکل داشته باشد.

آیات قرآن اینطور نمی‌گوید، روایات اینطور نمی‌گوید.

خداوند در قرآن می‌فرماید: وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفین‌. می‌فرماید:‌ وقتی من مریض می‌شوم، فقط او است که شفا می‌دهد، پس دکتر کاره‌ای نیست. دکتر هم اگر یک مقدار تقوا داشته باشد و اهل معنا باشد، باید در نسخه‌اش بنویسد هو الشافی، شافی فقط خدا است. در تعبیر زیبایی از امام صادق است که حضرت موسی از خداوند پرسید که خداوندا! مِمَّنِ الدَّاءُ؟ مریضی از کیست؟ خداوند فرمود: مِنِّی؛ مریضی از من است. حضرت پرسید:‌ مِمَّنِ الدَّواء؟ خداوند فرمود: مِنِّی؛ درمان هم از من است. حضرت موسی عرض کرد: پس مردم با طبیب چه می‌کنند؟ خدا فرمود: یَطیبُ بِذَلِکَ أَنْفُسُهُمْ (علل الشرائع، ج‌۲، ص: ۵۲۵)؛ دل مردم با آن خوش می‌شود ( یا خداوند دل مردم را با آن خوشنود می‌سازد).

درست است؟ این عین تعبیر حدیث است. طبیب چکار می‌کند؟ چه خاصیتی دارد؟ مردم تکیه‌شان بر اسباب است، چون تکیه‌شان بر اسباب است پس خوش باشند. چون فکر می‌کنند اگر طبیب نباشد، شفا نمی‌یابد، وقتی طبیب پیدا می‌شود، خوشنود می‌شوند؛ مثل همان کسی که تاکسی را که از دور می‌بیند، می‌گوید الحمدللّه یکی هم ما را سوار می‌کند. یا مثل وقتی که من بدهکارم و یکی پیدا شود به من وام بدهد، آرامش پیدا می‌کنم ولی تا وقتی پیدا نشده است، دلمان مثل سیر و سرکه می‌جوشد.

پس راه اوّل تحصیل توکّل تذکّر است. انسان باید با تلفظ به این اذکار لفظی که در تعابیر قرآن و در سیره آمده، این مطلب را در قلبش مرور کند که اسباب کاره‌ای نیستند، البته حرفش آسان است، بنده سخنرانی می‌کنم و حرفش را می‌زنم، شما هم بین خودتان این حرف‌ها را می‌زنید، ولی به این راحتی به قلب انسان نمی‌نشیند. انسان باید سعی بکند این را که می‌گوید آهسته آهسته، به قدر قدرت و استطاعت در قلبش نفوذ دهد که به هیچ چیزی، هیچ مقدار قدرت و سببیتی جدا از خدا ندهد، و سببیت را فقط از خدا بداند. این یک گام.



برگرفته شده از menbar1.blog.ir

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: اعتقادی
برچسب‌ها: دانستنی های جالب