در این عملیّات ما خیلی اطلاعاتی عمل کردیم. کل افرادی که از جریان عملیّات خبر داشتند، چند نفر بیشتر نبودند. همه طوری عمل می‌کردند که هیچ کس بویی نبرد. در این میان وظیفه‌ی نصر اللهی از همه دشوار‌تر بود. او باید ۲۵۰ قایق را ظرف مدّت چند روز طوری از اهواز به منطقه منتقل می‌کرد و آن‌جا آن‌ها را استتار می‌کرد که حتّی نیروهای خودی هم متوجّه‌ی این انتقال نشوند. و این در حالی بود که بخش عمده‌ای از مسیر از دارخوین تا پشت نخلستان‌های بهمنشیر به بعد در دید دشمن بود.

نصراللهی تدبیر جالبی کرده بود. سه – چهار راننده‌ی کار کشته مثل نصر الله جهانشاهی انتخاب کرده بود و روی تریلی‌ها را چادر کشیده بودند. روزها قایق‌ها را بار می‌کردند و روی آن‌ها را چادر می‌کشیدند. شب‌ها آن‌ها از کنار ساحل راه می‌افتادند و می‌رفتند به سمت جاده‌ی اهواز – خرمشهر، بعد دور می‌زدند و برمی‌گشتند به طرف جاده‌ی طلائیه و از روی پل جدید که شبانه زده شده بود، می‌رفتند به سمت اروند. و قایق‌ها را در نهرها مخفی می‌کردند. به طوری که صبح هیچ اثری از قایق‌ها معلوم نبود. آن‌ها طوری استتار شده بودند که تا نمی‌رفتی و روی آن‌ها خم نمی‌شدی و با دقت نگاه نمی‌‌کردی، نمی‌توانستی قایق‌ها را پیدا کنی.[۱]

فرماندهی و مدیریّت،شهید محمّد نصراللهی، ص ۴۵ و ۴۶٫ 


[۱]. لبخند ماندگار، ص ۶۰٫